حجت الاسلام و المسلمین سیدعباس رضوی


  نوجوانی بودم نشسته درپای درس مکاسب تو در شهرشهادت   وسخن درباره غناء وفقه آوا  بود و من  با ذهن  ساده خود سئوالی درباره نظریه  شیخ انصاری درباره نهی پیامبر(ص) از تکرار  واژه ای معروف  مطرح کردم  که آن را پسندیدی و مرا  تشویق کردی  که دوباره آن را درجمع شاگردان  نوآمده وبزرگان مجلس که گاه آنان را اصحاب الجدار خطاب می کردی،  مطرح کنم وچنین بود که شیفته  رفتار پدرانه تو شدم وسالها با درس تفسیر وکلام وحدیث وخطابه تو همراه بودم. 
روزی دیگر درباره تعامل با ستمکار سخن می گفتی وابراز داشتی که مکتب اسلام واهل بیت با عدالت  درهم طنیده است وهرحکم ودستور که از عدالت فاصله داشته باشد از خداوند ومعصومین صادرنشده و نیز در لابلای درس تفسیر قران  و کلام  ودرس حدیث در  همواره  شاگردان را  به  بصیرت و شناخت  ودشمن شناسی وهوشیاری دربرابر فتنه های مشرکان واستعمارگران وجهاد ومبارزه   فرا می خواندی و مبلغان دین را  مرابط و به مثابه  مرزبانانی   می شمردی که بربلندای باروی دین ایستاده ودوردستهارا می نگرند وبه موقع اعلام خطر می کنند.و نیزدرباره ضرورت  هوشیاری به موقع به این نکته سعدی مثل می آوردی:  که گروهی را می خواستند دستگیر کنند و درنهایت انان را درخواب گرفتند واولین دشمنی که برآنان تاخت خواب بود. و هماره درلابلای درس مکاسب وکفایه به طلاب درس دفاع ومجاهدت و درس مردمداری وخدمت به بندگان خدا می آموختی.  مردم را ولی نعمت  می شمردی  که باید قدردان آنان بود و فضلای حوزه وسربازان امام زمان(ع) را به نشاط وفعالیت وحضور درصحنه   دعوت می کردی ومی گفتی: دراسلام بی طرف نداریم  اگر درصف حسین نبودی یقینا  درصف یزید جای داری  وبس . وحسین روح اسلام بود ومدافع ستمدیده ومردم آزاده واززبونی وتسلیم وهمراهی با ستم بیزار.
وتوای مفسرقرآن و استاد فقه واصول  درهمه حال دراندیشه مردم بودی که خود از میان آنان برخاسته ای ودرهنگامه غائله ها وپدیده های سهمگین درکنار آنان بود درفردادی سیل قوچان با همه شاگردان درس به قوچان رفتی وتا پایان کار درکنار مردم به  خدمت مشغول شدی ویادم هست که  همراه با طلاب جوان  از مدرسه(عیوضیه) سرکشی کردی.طلبه ای  برای کمک آمده بود  ودرحجره محقر وی کیسه ای برنج مرطوبی  به چشمت آمد که درسفر تبلیغ شمال به وی هدیه کرده بودند وتو با تبسم ابراز داشتی که چون انفاق فراموشت شد به این ماجرا دچار شدی؟
یا درشهریور۵۷  ودراوج مبارزات ستم شاهی در جریان زلزله طبس با جمع شاگردان راهی طبس شدی ودرمقر امام خمینی که به همت آیه الله شهید محمد صدوقی برپاشده بود شب وروز به خدمت زلزله زدگان مشغول بودی، از گوشه وکنار  کشورمواد غذائی تهیه کرده  وبه چادرهای مصیبت زدگان سرزده وازآنان دلجوئی می کردی وشبانگاه  که همه جا آرام می گرفت درجمع دوستان برای فردای آنان برنامه ریزی می کردی.
بار دیگر تورا دیدم که دربحبوحه مبارزات ضد ستم شاهی دربیمارستان امام رضای مشهد استوار ایستاده بودی ومزدوران امریکا برای متفرق کردن سخنران ومردم دست به سلاح بودند. بوی باروت وخون  فضا را پر کرده بود وطنین صدای تو درفضا می پیچید وچنین می گفتی : بزنید که مرگ وشهادت میراث اجداد ما است وما فرزندان کربلا وحسینیم و کام ما درکودکی  با تربت شهیدان  آشنا  است وفرزندانمان را زینب وحسن وحسین ومجتبی ومرتضی نام  می نهیم وامروز  دراین مکان مقدس ودرجمع پزشکان این خادمان بندگان ناتوان خدا  با امام رضا (ص) پیمان می بندیم که از راه سرخ او بیراهه نرفته وپرچم دار او باشیم.
بار دیگر تورا دیدم که درقامت امام جمعه تهران  جامه رزم برتن داری نیروها را هدایت می کنی دست رحمت برسرسربازان غریب می کشی وازپیرمردان دلجوئی می کنی  و حال می پرسی.
بار دیگر  همراه با شهید محمد بروجردی درجمع برادران کرد وپیشمرگان مسلمان کرد نشسته بودی واز الفت ومودت دینی سخن می گوئی وبه این برادران ستمدیده و پناه آورده به اسلام از جور وستم گروهک های تجریه طلب ، امید می دادی که  این ها ریشه دراین ارض وبوم ندارند ورفتنی اند.و ما درسایه وحدت والفت اسلامی خواهیم توانست  سرزمین خودآزاد کنیم که ما همه امت پیامبریم وقبله ودین وامت وکتاب ما واحداست وکومله ورزگاری ودموکرات به دروغ ادعای حمایت از ملت کرد دارند و سردرگریبان بیگانه دارند و به دیوار آهنین  است وچنین شد که گروهکها درسایه رهبری امام امت وپایداری مردم ورزمندگان نابود شدند وحقیقت باقی ماند واینک کرد وفارس وترک برادرانه درکنارهم زندگی می کنند.
وباز تورا دیدم که پرچم بزرگ انقلاب وامام  خمینی بردوش تو  جای  گرفت وردای مرجعیت دینی وسیاسی امت برقامت  رسای تو استوار آمد وعلی رغم میل درونی ودرمیان اندوه وچشمان گریان به ناگزیر این امانت بزرگ را بردوش گرفتی وکشتی امت را دربحرانی ترین لحظات خود سکان دارشدی وکاروان امت را از میان بیایانهای هول انگیز وپر مخاطره واز میان انواع تهدیدهای شرق وغرب وانبوه دشمنان چپ وراست با آرامش عبور دادی وامید دشمنان که  برای نابودی انقلاب ومرگ امام  لحظه شماری می کردند را برباد دادی وهمه ملت ایران از ترک وفارس وعرب وعجم وبختیاری وبلوچ وترکمن  با اشتیاق با تو بیعت کردند وبا تو پیمان بستند که این راه را تا انتها با تو باشند ودرراه اسلام وانقلاب از بذل مال وجان دریغ نکنند وتودراولین خطابه از امام و تقوا وخدا ترسی  و بصیرت وصلابت وی سخن گفتی ویاد آورشدی که کرامت و عزت  و پیروزی ونجات ما درگرو رهروی راه آن قافله سالار است  انحراف از راه او ذلت وزبونی مارا درپی خواهد داشت وتو بربلندای باروی امت ایستادی ودور دستهارا به نظاره ایستادی ودشمن را رصد کردی وبه موقع هشدار دادی ومردم را از مکر وحیلت های رنگارنگ شیاطین وعوامل داخلی آنها بیم دادی وآنهارا به هوشیاری  وتیز بینی وبیداری واقدام وعمل به موقع فرا خواندی ونخبگان وخواص را به مسئولیت های خود  توجه دادی واین جمله امام علی را بارها تکرار کردی که: ما چون کفتار نبوده که با نغمه وصدای خوش و لا  لایی دشمن بخواب رفته ودشمن اورا شکار کند . 
 و تو ای وارث روح خدا وای کشتیبان درورطه های هولناک مردم را  به سلامت عبور دادی. یادم نمی رود که درغوغای هجوم امریکا به عراق  برخی از مجلسیان   دلگرم  به وعده های صدام  برای هم پیمانی با  وی راهی بغداد بودند وتو با موقع برآنان راه بستی که این دام است وهدف ایران است وآنان را از راه برگردانی  وبار دیگر  پس از تسلط طالبان بر افغانستان درسال های ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۱ برخی از  انقلابیون ندای هم پیمانی با طالبان برای مبارزه با دشمنان غربی سردادند که باز با آن مخالفت کردی که اینان قابل اطمینان نبوده ونتوان با ریسمان این تندروان به چاه رفت وپس از کناررفتن ابرها روشن شد که راه تو درست است  واینک  ای زبان علی درکام مرحب زمان، با پشتوانه امپراطور های قدرت وثروت  به میدان آمده  ودلگرم به  قلعه های هفت گانه خیبر وبرج وباروهای
 قدرت های اروپا ندای هل مبارزمی طلبد وهزاران کودک وزن فلسطینی را درغزه به شهادت رسانده ومیلیون ها نفررا آواره است وسرمست از پیاده روی شادمانه برجنازه های بیگناهان غزه وبدن های خفته درخاک مجاهدان حماس وجهاد اسلامی وحزب الله لبنان  برای نابودی انقلاب اسلامی دست به آتش برده وبا ترورعمارها وابوذرها  قهقهه  مستانه سرمی دهد و به امید تسلیم آخرین دژ انقلاب دست به آتش برده  و تو با دیگر علی وار به میدان آمدی و هشدار دادی که هزینه تسلیم دربرابر دشمن سنگین تر از مبارزه است وماجرای قذافی را مثل زدی که پس از ان که همه هستی خود را به پای دشمن ریخت خود نیز به تاریخ پیوست  و تو ای وارث حسین ، علی وار و ذوالفقار  در دست   مردانه به دفاع برخاستی وفرمان آتش دادی  که: اُذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا وان الله علی نصرهم لقدیر.  خداوند وعده داده که مظلوم برستمکار پیروز خواهد شد وچنان که  دژهای خیبر نتوانست مرحب را محافظت کند برج وباروی  یهودیان پیمان شکن وحمایت  مشرکان نیز  نخواهد توانست مانع از تحق وعده الهی شود. وچنین شد که طوفان آتش بر سر غاصبان باریدن گرفت وبا هر یورش خانه ستم برسر ستمکاران آوارشد ومهمانان ناخوانده که  از گوشه وکنار جهان  به فلسطین  آمده بیت المقدس را غصب کرده اند دراندیشه فرار وبازگشت به زادگاه خود افتادند.وشعف وشادی  دل های ستمدیدگان زمین را پر کرد وبارقه امید دردلهای لبنانیان وفلسطینیان روئیدن گرفت که وعده خداوند مبنی برپیروزی مستضعفان برمستکبران نزدیک است وآن سوارآرزو ها  درراه است و عن قریب  قدس شریف خود را برای میهمانی وی آماده خواهد کرد.
ودر حالی  که سران عرب با آن ثروت سرشار وسرزمین گسترده از ترس وطمع راه ذلت وزبونی را انتخاب کرده اند وزور وزر وتزویر دست دردست همدیگر برای به تسلیم واداشتن  ملتهای خود همداستان شده اند وانقلابیون  پیر نا امید از پیروزی، اسلحه هارا زمین گذاشته  وسران عرب  برای خرسندی ائمه کفر از قربانی کردن ناموس خود نیز درپای غوکان ابائی ندارند.  فرزندان  خمینی وشاخه های رسته  از انقلاب اسلامی پنجه درپنجه کفر جهانی  افکنده وطعم شیرین کرامت وعزت وپیروزی  را به ستمدیگان  زمین چشانید ه اند و  دربیابانهای تفتان یمن با پای برهنه بر  مهم ترین پیمان نظامی  و با دلگرمی تو ویاران  با وفایت  پرچم عزت را دردست گرفته وندا درداده اند که آزادگان جهان به پیش که پیروزی وظفر نزدیک است و نشانه های شکاف در باروی های عظیم استکبار نمودار است واین  درس را از حسین آموختیم که درکربلا با جمله یاران قربان شدند و بنیان ستم برکندند وکاخ یزید را دردریای خون خود غرق کردند .

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی